تحقیق بررسی روابط خارجي نادرشاه

دسته بندي : علوم انسانی » علوم سیاسی
تحقيق بررسي روابط خارجي نادرشاه در 49 صفحه ورد قابل ويرايش

مقدمه:

بعد از نادر شاه روابط خارجي ايران از توسعه‌اي كه در زمان او پيدا كرده بود كاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثماني و نمايندگيهاي تجارتي دول اروپايي در خليج فارس گرديد.

در مدت 22 سال حكمراني كريم خان زند (1757-1779) مردم از يك دورة ‌صلح و آرامش برخوردار شدند و توانستند خرابيهايي كه در اثر جنگهاي داخلي به وجود آمده بود تا حدودي ترميم كنند. و در اين دوران دوباره پاي اروپائيها به ايران باز شد زيرا قبل از آن بر اثر حمله افغانها و اغتشاشات داخلي نمايندگي‌هاي تجاري اروپايي در ايران تعطيل شده بود.

به طور كلي در مناسبات سياسي خارجي كريم خان زند به دو دسته از كشورها بر مي‌خوريم:

1- كشورهاي همسايه مانند عثماني و روسيه و تا حدودي هندوستان

2- كشورهاي اروپايي

دستة اول كشورهايي هستند كه ارتباط آنها با دولت مركزي ايران به دليل سوابقشان از زمان صفويه بيشتر جنبة سياسي داشت تا تجاري و بازرگاني و در دسته دوم كشورهاي هلند، انگليس و فرانسه قرار دارند كه انگيزة اصلي ارتباط آنها با ايران كسب سود و منفعت از طريق ايجاد دفاتر بازرگاني در بنادر خليج فارس بود، چه آنها ايران را كشوري سودآور مي‌دانستند.[1]

اين كشورها با توجه به اين كه مي‌خواستند در روابط خود با ايران با امپراطوري وسيع و گسترده عثماني رقابت نمايند و به نوعي موازنة قوا دست يابند تا براي گسترش روابط خود با ايران عملاً باعث تضعيف و يا محدوديت قدرت رو به گسترش عثماني را موجب شوند.

سياست خارجي كريم خان زند در ارتباط با دسته اول گاهي به مصالحه و گاهي به جنگ و درگيري – بجز هندوستان – انجاميد. در رابطه با كشورهاي اروپايي وكيل ابتدا سعي كرد با توجه به ضعف مفرط نيروي دريايي خود كمك و پشتيباني آنها را در سركوبي مير مهنا كه سواحل و بنادر جنوبي ايران و راههاي آبي خليج فارس را ناامن كرده بود به دست بياورد تا جايي كه حتي در رابطه با مزاحمتهاي اعراب بين كعب به رهبري شيخ سليمان تعهد كرد خسارت وارده به كشتيهاي انگليسي كمپاني هند شرقي را جبران كند ولي وقتي دورويي و ضعف پشتيباني آنها را از طرحهاي خود مشاهده كرد، دست به اقدامات ديگري زد كه به آن پرداخته مي‌شود.

در عهد كريم خان هر چند روابط تجاري ايراني بيشتر با انگلستان بود اما چون با هوشمندي خاصي مي‌ديد چگونه انگلستان بر تار و پود اقتصادي هندوستان مسلط شده است سعي كرد هرگز خود را اسير سياستهاي اقتصادي و بازرگاني انگليس نسازد.

روابط ايران و عثماني

در عصر زند مناسبات ايران و عثماني بيشتر جنبة‌ سياسي داشت اگر چه ارتباط بازرگاني را نيز نمي‌توان ناديده گرفت. مرزهاي طولاني مشترك بين دو كشور، اختلافات سياسي بر سر اشغال برخي مناطق مرزي – كه اغلب متقابلاً صورت مي‌گرفت- و گاه جانبداري از برخي اعراب مرزنشين از جانب يكي از دو كشور، وجود اماكن مقدسه شيعيان در خاك عثماني و علاقة شيعيان ايران به زيارت ايران اماكن و بالاخره راه تجاري ايران به بازار تجارت جهاني از طريق عثماني به طور كلي موضوع اصلي ارتباط دولت ايران و دولت عثماني را تشكيل مي‌داد. زماني به دليل برخي از اين موارد و گاه به علت تشديد يكي از آنها روابط ايران و عثماني شكل ديگر به خود مي‌‌گرفت.

البته راه زميني و تاريخي تجارت ايران به مركز مهم بازار وقت يعني حلب از خاك عثماني مي‌گذشت و اين راه نسبت به ساير راه‌ها كوتاه‌تر بود. با اين همه تجار ايراني هفته ها و ماه‌ها در كشور عثماني به سر مي‌بردند تا بتوانند كالاهاي خود را در مراكز تجاري وقت در نواحي غرب عثماني عرضه كنند، البته غير از مخارج راه و هزينه حمل و نقل، گاه مي‌بايستي عوارض سنگيني نيز بپردازند همچنين زوار ايراني نيز گاه از پرداخت عوارض معاف نبودند. افزون بر‌آن ايرانيان مسافر مورد آزار عثمانيان قرار مي‌گرفتند كه گاه تلفاتي نيز به همراه داشت همچنين عوامل ديگري نيز بر مناسبات ايران و عثماني تأثير مي‌گذارد.[2]

در زمان كريم خان اعراب بني كعب كه در ساحل راست اروند رود ساكن بودند و از تعديات والي بغداد به ستوه آمده بودند به سرداري شيخ سليمان از اروند رود گذشته و در ناحيه فلاحيه خوزستان ساكن شدند. هنگاميكه كريم خان مشغول انتظام امور غرب ايران بود شيخ سليمان چند زورق فراهم آورد و مدخل اروند رود را در خليج فارس بر روي مسافران و كشتيهاي تجاري بست و به ويژه براي ابزار مخالفت با والي بغداد و حاكم بصره كشتيهاي عثماني را در دهنه رود توقيف كرد.[3]

زمانيكه كريم خان در سيلاخور بود سفيري به نام محمد آقا سلام آغاسي از طرف عمرپاشا، والي بغداد به خدمت او رسيد و پيغام آورد كه اگر كريم خان بخواهد قبيلة بني كعب را كه براي والي بغداد مزاحمت هايي ايجاد كرد كه است سركوب كند دولت عثماني با در اختيار گذاشتن كشتي و آذوقه او را ياري خواهد كرد. وكيل با اين پيشنهاد موافقت كرد، اگر چه كريم خان در رفع مزاحمتهاي اعراب بي كعب كوشيد، اما آنچنان كه از جانب عمرپاشا قول داده شده بود، كمكي از عثماني دريافت نكرد و همين امر زمينه‌اي براي عدم اطمينان بعدي به دولت عثماني را به وجود آورد و تأثير در تيرگي روابط ايران و عثماني گذاشت.[4]

جريان آن به اين شرح بود كه كريم خان پس از قبول درخواست دولت عثماني از خرم آباد و دزفول گذشت و در اوايل رمضان سال 1178 وارد شوشتر شد و بعد از انتظام امور داخلي لرستان و خوزستان به سركوبي اعراب بني كعب پرداخت، شيخ سليمان چون تاب مقاومت نداشت از دسترس سپاه ايران دور شد و به دريا پناه بود. سپس تلاش كرد كه با ايرانيان از در آشتي درآيد، به همين منظور پيكي به نزد كريم خان فرستاد و اعلام داشت، چنانچه با قبيله‌اش در خاك ايران به راحتي زندگي كند حاضر است مطيع خاندان زند باشد و حتي پسر خود را به عنوان گروگان به دربار كريم خان بفرستد. خان زند چون تركها به تعهدات خود مبني بر در اختيار گذاشتن كشتي و آذوقه عمل نكردند از تقاضاي شيخ سليمان استقبال كرد و زكي خان و سپاه او را كه مأمور جنگ با بني كعب بود فراخواند. اما ماجراي بني كعب خاتمه نيافت.

فتنه‌هاي مير مهنا و درگيري‌هاي كريم خان با او دوباره داستان بني كعب را پيش آورد، پس از بازگشت كريم خان از نواحي غرب به شيراز شيخ سليمان دوباره با انگليسي‌ها درگير شد و در تابستان 1179 دو فروند از كشتي‌ها را براي سركوبي ميرمهنا با او همكاري مي‌كنند وي نيز آنان را در جنگ با شيخ سليمان ياد مي‌خواهند داد و بيست هزار تن از سپاهيان خود را از راه خشكي به كمك خواهد فرستاد.[5]

ظاهراً علاقة كريم خان به سركوبي مير مهنا كه مشكلات فراواني توليد كرده بود موجب شده بود تا وكيل الرعايا عليرغم عفو و بخشيدن اعراب بني كعب، انديشة محدود كرد ن قدرت آنان را در سر بپروراند، از همين رو وقتي آوازة قدرت نمايي ميرمهنا در سواحل خليج فارس پيچيده محمد صادق خان اعتضاد الدوله ، برادر كريم خان كه در غياب او امور فارس را بر عهده داشت ، سپاهي مجهز به سركوبي ميرمهنا فرستاد، اما اين سپاه با مقاومت و تهاجم زعابي‌ها در هم شكست و به جانب شيراز عقب نشست، كريم خان سپاه ديگري را به فرماندهي امير گونه خان افشار عليه ميرمهنا تجهيز و اعزام كرد. ميرمهنا كه در خود ياراي مقابله با سپاه جديد كريم خان را نمي‌ديد ابتدا به جزيرة خارگو (نزديك خارك) عقب نشت و سپس به علت بي آبي و نامناسب بودن آب و هوا متوجه جزيرة خارك شد و آنجا را با قهر و غلبه از چنگ هلندي‌ها خارج كرد. از اين پس تاخت و تازهاي ميرمهنا در خليج فارس به شهرت افزايش يافت و متمردين را به علت دستبرد و شلتاق او نه عبور از سمت دريا امكان داشت و نه احدي از تجار و مسافرين از انديشه راهزني او قدم به ساحل بحر عمان توانست گماشت. [6]

الف) سفارت سيورسيمون:

نخستين اقدام و نشانه ارتباط سياسي و تجاري دولت فرانسه با دولت زند، با اعزام سفيري در سال 1164 از طرف لويي پانزدهم پادشاه فرانسه انجام شد. در اين سال لوئي هيئتي به سرپرستي سيورسيمون به ايران و عثماني فرستاد، هدف او از اعزام اين سفير ايجاد ارتباط و جلب اتحاد با دولت ايران و عثماني به منظور نظارت بر تحركات نظامي‌روسيه، كه تهديدي جدي براي اروپا محسوب مي‌شد و نيز رقابت با آن دولت در سطح منطقه بود. در سال 1165 سيورسيمون ابتدا به عثماني و سپس به ايران آمد و در راه اصفهان، از طريق همدان به ظاهر عابد و مسلمان شد و خود را محمد رضا ناميد و تاريخ هجري را در پاي مكاتبات خود كه به فرانسه ارسال مي‌كرد مي‌نگاشت. هدف عمدة او از مأموريت سيمون جلب اتحاد كشورهاي منطقه عليه روسيه بود.

در يكي از گزارشهائي كه در 20 سپتامبر 1751 به فرانسه فرستاده است سيورسيمون صراحتاً مينويسيد كه قصد دارد معاهدات تجاري مختاف بين دولت اروپائي و ايران و تركيه منعقد كند.

سرنوشت شخص سيوريسون نيز مجهول است. آخرين نامة او در دست نيست و حتي از اين تاريخ به بعد ديگر خبري از او در دست نيست، گمان مي‌رود كه وي در اغتشاشات و جنگلهاي داخلي ايران كشته و يا در راههاي ناامن گرفتار راهزنان شده به قتل رسيده است، آنچه مسلم است اعزام اين هيئت بي نتيجه ماند و روابط فرانسه و ايران مدتي پس از آن توسط كنسول فرانسه در بصره برقرار گرديد.[8]


ب) سفارت سيورپيرو (كنسول فرانسه در بصره)

در تابستان 1173 / 1759 به دنبال جنگهاي هفت سالة فرانسه و انگليس -كه از چند سال قبل شروع شده بود – ناوگان جنگي فرانسه ، دفتر نمايندگي تجاري انگليس در بندرعباس را ويران كرد. در سال 1177 / 1763 كه فرانسه شكست خورد و به موجب پيمان صلح پاريس كانادا و برخي متصرفات هندوستان را از دست داد، فعاليت آنها در ايران كمتر شد[9].

به طور كلي ضعف ارتباط تجاري فرانسه را با ايران مي توان در اين نكته نمايان ديد كه فرانسه به رغم اينكه در اغلب بنادر هند و بنادر خليج فارس ناوگانهاي بازرگاني متعددي تأسيس كرده بود، در ايران هيچ پايگاهي نداشت، ارتباط مختصر تجاري ايران و فرانسه، با توجه به موقعيت مهم بندر بصره و استقرار فعاليت كنسول فرانسه – سيورپيرو – در آن، از طريق اين بنادر انجام گرفت[10].

سيور پيرو كنسول فرانسه در بصره نيازمندي كريم خان را به پارچه هاي ابريشمي براي تهيه لباس لشكريان زند زمينة مناسبي براي برقراري و گسترش ارتباط تجاري با ايران مي ديد، به خصوص آنكه كريم خان پس از بدقوليهايي كه از انگليس در جريان سركوبي ميرمهنا ‌ديده بود، حاضر شد خارك را به فرانسه واگذار كند و حتي در اين مورد پس از اينكه حسن سلطان را به جاي ميرمهنا به امارت بندر ريگ منصوب كرده به او فرمان داد طي سفري به جزيرة خارك قلعة آن را مرمت كند و در اختيار نمايندة دولت فرانسه قرار دهد[11].

سيور پيرو در 26 اوت سال 1768 م (1183) نماينده اي به شيراز گسيل داشت و به كريم خان پيشنهاد كرد پارچه هاي فرانسوي مخصوص ملبوس سربازان را با پشم كرمان و ابريشم گيلان مبادله كند، كريم خان از اين پيشنهاد استقبال كرد و بيدرنگ نماينده اي به بصره فرستاد، وي به خصوص اصرار داشت كه دولت فرانسه متعهد شود ساليانه 000/000/2 قوارة پارچه مورد احتياج سپاهيان او و اهالي كشور را تهيه كند و به ايران بفرستد، براساس اين طرح يك معاهدة تجاري تهيه شد كه به موجب آن كريم خان امتياز جزيرة خارك را به فرانسويها واگذار كند. ولي در آن هنگام اين جزيره هنوز در دست ميرمهنا راهزن معروف خليج فارس بود، مديران كمپاني هند ، فرانسه طي عهدنامه پيشنهادي كريم خان و سيورپيرو را پذيرفت، ليكن نسبت به كمك نظامي لازم كه براي راندن ميرمهنا از جزيره خارك تعهد شده بود مردد بودند و معتقد بودند كه هر اندازه اين اقدام پرسود باشد پادشاه فرانسه حاضر نخواهد شد براي تحصيل مركز جديد قسمتي از قواي فرانسه را كه ممكن است به نحو مؤثرتر و مفيدتر براي استقرار مجدد مواضع از دست رفته فرانسه در هند بكار رود در ايران بكار اندازد و بايد طرح مربوط به خليج فارس را به وقت مساعدتري موكول كرد[12].

هر چند كنسول فرانسه و نمايندگان كمپاني هند ، فرانسه، اين معاهده را پذيرفتند و حتي نامه كريم خان را به ورساي فرستادند، ولي در نهايت در كمك نظامي به وكيل مردد ماندند چه مصلحت را در آن مي ديدند كه در صورت لزوم نيروي نظامي خود را عليه رقيب جدي خود انگلستان در هند به كار گيرند، چون اين معاهده دنبال نشد انگليسيها سعي كردند از طريق پادشاهي بغداد كريم خان را ترغيب كنند تا تعهد نمايد خارك را كه از سابق مورد درخواست آنان بود و او در واگذاري آن به ايشان روي خوش نشان نمي داد به هيچ يك از دول غربي واگذار نكند.

هر چند سيورپيرو سعي كرد نظر دولت ورساي را دربارة جلب نظر كريم خان و امناي دولت او با تقديم هدايايي براي معاهده با وكيل جلب كند توفيقي به دست نياورد. پيرو پيشنهاد كرده بود دولت ورساي با تقديم مبالغ زير به وكيل و سران دولت زند موافقت كند. كريم خان 25000 روپيه/ ابوالفتح خان 7000 روپيه / صادق خان و زكي خان 3000 روپيه / شيخ علي خان 3000 روپيه / فراهاني وزير 2000 روپيه ، پيرو دربارة ميزان اين هدايا كه چهل هزار روپيه مي شود، نوشته بود تنها توپخانه موجود در جزيرة خارك به مراتب بيش از اين مبلغ ارزش دارد[13].

اما هر چه اصرار كرد و از قول كريم خان به ورساي نوشت كه اگر فرانسه نتواند پارچة مورد نيازش را تأمين كند و در خارك تجارتخانه داير نمايد، او با دولت ديگري وارد مذاكره خواهد شد هيچ پاسخي دريافت نكرد، به اين ترتيب سيور پيرو نيز در اجراي معاهده خود با ايران شكست خورد و در سال 1187 در وباي عمومي بصره درگذشت.

ج). مرحله سوم: اقدامات سيور روسو كنسول جديد فرانسه در بصره پس از مرگ سيور پيرو و دستيارانش در بصره ژان فرانسوا گزاويه روسوئه به جاي او منصوب شد. روسوئه سعي كرد اقدامات پيرو را دنبال نمايد لذا تصميم داش از شيراز، قبل از وقوع حادثه مهم فتح بصره بازديد نمايد و با كريم خان مذاكره كند.

كريم خان نيز در سال 1991 طي نامه اي براي بازديد از شيراز از وي دعوت نمود تا در مورد عقد قراردادي با هم مذاكره كنند اما اين اقدامات دو طرف به دليل بي علاقگي نمايندگان كمپاني فرانسه هيچ نتيجه اي به بار نياورد.
دسته بندی: علوم انسانی » علوم سیاسی

تعداد مشاهده: 1867 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 49

حجم فایل:29 کیلوبایت

 قیمت: 24,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: